رطب خورده منع رطب چون كند؟
این مثل را در موردی به کار می برند که می خواهند بگویند کسی که دیگران را در کاری نصیحت می کند اول باید خودش به آن نصیحت عمل کند .
آورده اند که ...
می گویند در زمان حضرت رسول یک مادر همراه کودک خردسالش آمد پیش آن حضرت و گفت یا رسول الله من از دست این بچه عاجز شده ام ! این بچه رطب را خیلی دوست دارد و زیاد می خورد و حالا هم حالش خوب نیست ولی حرف مرا نمی شوند و هر چه سفارش می کنم که خرما نخورد باز هم گوش نمی دهد. چون شما پیغمبر هستید و حرف شما اثری دارد ، امروز او را آورده ام اینجا که نصیحتش کنید و بفرمائید از خوردن رطب پرهیز کند، پیغمبر فرمود: بسیار خوب، شما امروز بروید و فردا کودک را بیاورید تا نصیحت کنم.
مادر، بچه را برد و فردا آورد و پیغمبر با زبان خوش با کودک صحبت کرد و در میان حرفها او را نصیحت کرد که به حرف مادرش گوش بدهد و از خوردن رطب پرهیز کنید تا بیماریش خوب شود و بعد بتواند بیشتر رطب شیرین بخورد و بازی کند و مادرش از او راضی باشد، کودک قبول کرد و گفت: تا حالا نگفته بودند که چرا نباید بخورم، اگر درست می فهمیدم که خرما چرا ضرر دارد گوش می کردم ولی مادرم می خواست با داد و فریاد و نفرین و آفرین مرا به حرف شنوی مجبور کند، من هم خرما می خواستم، حالا دلیلش را فهمیدم تا هر وقت که مادر بگوید پرهیز می کنم.
پیغمبر کودک را نوازش کرد. وقتی حرفها تمام شد مادر از حضرت تشکر کرد و پرسید: حالا که کار به این آسانی بود آیا ممکن است بفرمائید چرا دیروز او را نصیحت نکردید؟ مگر دیروز و امروز چه تفاوتی داشت؟ حضرت فرمود : دیروز و امروز با هم فرق نداشت ولی من دیروز خودم خرما خورده بودم و شایسته این بود روزی دیگران را منع کنم که خودم خرما نخورده باشم. حرف خوب وقتی اثر دارد که خود گوینده هم به آن عمل کرده باشد.
7 بهمن 1394 | 1661 بازدید