حکایت صیاد ضعیف و ماهی قوی
صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد.
طاقت حفظ آن نداشت ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.
دیگر صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند که چنین صیدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن.
گفت ای برادران چه توان کردن؟
مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود. صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشک نمیرد.
13 مرداد 1394 | 1644 بازدید