آب که سر بالا رفت قورباغه ابو عطا می خواند !
روزی روزگاری ماهی قرمز کوچولویی همین طور که توی آب شنا می کرد، احساس کرد مسیرش خود به خود و بدون اختیار او عوض می شود و هر چه تلاش می کرد مثل گذشته شنا کند نمی توانست.
همین طور که می رفت، احساس کرد آب به سمت بالا می رود و حسابی هم خسته شده بود!
ناگهان صدای آوازی شنید، خوب گوش کرد. اول فکر می کرد که شاید صدای یک روباه است. بعد گفت: " نه! صدای یک کلاغ است! و باز گفت: " باید صدای یک الاغ باشد! "
همین طور که آب به سمت بالا می رفت، ماهی هم بیشتر به سطح آب نزدیک می شد. یک دفعه چشمش به قورباغه ای افتاد که در حال خواندن است! با خودش فکر کرد که حالا تو این وضعیت عجیب و غریب این قورباغه هم ابو عطا می خواند!
29 شهریور 1394 | 1295 بازدید