مدیریت یا رهبری ؟
تاکنون از خود پرسیده اید که نسبت به کارمندانتان کدام را انجام میدهید ؟ مدیریت یا رهبری ؟ در این مطلب سه نشانه معرفی شده است که به شما کمک میکنند تشخیص بدهید آیا از مدیریت کردن افراد به رهبری کردن آنها تغییر موقعیت دادهاید یا هنوز نه.
اگر شما افراد را مدیریت میکنید احتمالا دارید ارزشها را میشمرید و به آنها چیزی اضافه نمیکنید.
مدیران زیردست دارند و رهبران دنبالهرو. مدیران حلقه قدرت، و رهبران حلقه تاثیرگذاری خلق میکنند.
مدیریت شامل کنترل گروه یا دستهای از افراد برای رسیدن به هدفی مشخص است.
توانایی تاثیرگذاری و الهامبخشی است که رهبران را از مدیران جدا میکند، نه قدرت و کنترل امور.
«من تا میتوانم درباره رهبری مطالعه کردهام، یک سری از ایدههایی را که یاد گرفتهام هم پیاده کردهام، و به نظرم دارم تیمم را خوب رهبری میکنم. از کجا بفهمم که چه زمانی از سطح مدیر بودن فراتر رفتهام و یک رهبر شدهام؟» این سوال برای بسیاری از مدیران جوان مطرح میشود. سه آزمونی که در ادامه این مطلب میخوانید به شما کمک میکنند تشخیص بدهید آیا از مدیریت کردن افراد به رهبری کردن آنها تغییر موقعیت دادهاید یا هنوز نه.
آزمون اول مدیریت یا رهبری : شمارش ارزشها در مقابل خلق ارزشها. اگر شما افراد را مدیریت میکنید احتمالا دارید ارزشها را میشمرید و به آنها چیزی اضافه نمیکنید. فقط مدیران هستند که ارزشها را میشمارند؛ برخی مدیران حتی با فلج کردن کارمندانی که به ارزشها میافزایند، از میزان کلی ارزشها کم میکنند. اگر رئیس هر پانزده دقیقه یک بار از یک تراشنده الماس بپرسد که چند تا سنگ را تا الان تراش داده است، با پرت کردن حواس تراشنده از ارزش کارش کم کرده است.
رهبران، بر خلاف مدیران، با گفتن اینکه: «میخواهم تا وقتی من دارم کار ب را انجام میدهم، لطف کنی و کار الف را انجام دهی» بر خلق ارزش تمرکز میکنند. یک رهبر ارزشی بیشتر و فراتر از میزانی که تیم ایجاد میکند، بهوجود میآورد و به همان میزانی که زیردستاناش ارزش تولید میکنند او نیز به میزان ارزشها اضافه میکند. رهبری از طریق سرمشق بودن و نیز توانمند ساختن افراد، دو نشانه رهبری بر مبنای عمل است.
آزمون دوم مدیریت یا رهبری : حلقه تاثیرگذاری در مقابل حلقه قدرت. همانطور که مدیران زیردست دارند و رهبران دنبالهرو، مدیران حلقه قدرت و رهبران حلقه تاثیرگذاری خلق میکنند. سریعترین راه برای اینکه بدانید شما جز کدام دسته هستید این است که تعداد افرادی را بشمارید که وظیفه ندارند به شما گزارش بدهند اما به سراغتان میآیند تا از شما مشورت بگیرند. هر چه این تعداد بیشتر باشد، احتمالش بیشتر است که شما یک رهبر باشید.
آزمون سوم مدیریت یا رهبری : رهبری کردن افراد در برابر مدیریت کارها. مدیریت شامل کنترل گروه یا دستهای از افراد برای رسیدن به هدفی مشخص است. رهبری به توانایی فرد برای تاثیرگذاری، انگیزهبخشی، و توانمندسازی دیگران برای مشارکت در موفقیت سازمان گفته میشود. توانایی تاثیرگذاری و الهامبخشی است که رهبران را از مدیران جدا میکند، نه قدرت و کنترل امور.
در هند، مهاتما گاندی الهام بخش میلیونها نفر برای جنگیدن بر سر حقوقشان شد، و شانه به شانه آنها قدم برداشت تا هند بتواند در سال ۱۹۴۷ استقلال پیدا کند. رویای او رویای همگان شد و ثابت کرد که جلوی فشار جامعه را برای دستیابی استقلال نمیتوان گرفت. جهان به رهبرانی چون او نیاز دارد که بتوانند ورای مشکلات فکر کنند، رویا داشته باشند، و الهامبخش مردم باشند تا چالشها را به تدریج تبدیل به فرصت کنند.
شما هم همکارانتان را برای گپ و گفتگو دعوت کنید تا بتوانید این نظریهها را بیازماید. اگر آنها بحث در مورد وظایف کاریشان را رها کردند و با شما درباره رویا، هدف، و آرزوهایشان حرف زدند، آنوقت متوجه میشوید که شما تبدیل به یک رهبر شدهاید.
18 فروردین 1395 | 1298 بازدید