گلستانه ارقام پارسیان|های‌تک

علل الزامی بودنداشتن همکاری در سازمان: اهداف دشوار را به‌اشتراک بگذارید. همیشه دنبال ارزش‌های مشترک برای همکاری نباشید. همکاری در بین بخش‌های مختلف به معنای همکاری...

چرا داشتن همکاری در سازمان الزامیست ؟

6

علل الزامی بودن داشتن همکاری در سازمان: اهداف دشوار را به‌اشتراک بگذارید. همیشه دنبال ارزش‌های مشترک برای همکاری نباشید. همکاری در بین بخش‌های مختلف به معنای همکاری با افرادی با ارزش‌های مختلف است. ملاک‌های سنجش و اندازه‌گیری را برای بهبود به‌کار استفاده کنید، نه برای این‌که ثابت کنید چه قدر کارتان خوب است. همکاری در سازمان باعث میشود مدیران خوب بیش از این که مشابه هدایت گروه ارکستر سمفونیک باشد، شبیه یک گروه موسیقی جاز است که در آن رهبری گروه از قطعه‌ای به قطعه دیگر می‌تواند تغییر کند. به‌ ایده‌های موفق اعتبار بدهید، اما اعتبار انحصاری به هوش و باهوش‌ها ندهید. گاه بهتر است به جای گسترش سازمان‌تان، ایده‌های سازمان‌ را گسترش دهید. سعی نکنید جلوی رقابت را بگیرید. رقبای بزرگ معمولا همکاران بزرگی هم هستند. هر دو بر نتیجه تمرکز دارند و تلاش می‌کنند تا بهبود یابند و تغییر را می‌پذیرند.

همه ما می‌خواهیم همیشه مشارکت کنیم: دنیا با مشکلات بزرگ‌تر و پیچیده‌تری مواجه است، سازمان‌ها کوچک‌تر و متنوع‌تر می‌شوند و نوآوری به همان موازاتی که در آزمایشگاه‌ها رخ می‌دهد، در این سازمان‌ها هم در حال روی دادن است. اما همکاری برای هدف مشترک در تجارت‌های معمول و حتی بین رقبا سخت به‌نظر می‌رسد. همه ما قصه‌هایی از جنگ و ناامیدی برای به‌اشتراک گذاشتن داریم که خود دلیلی است برای این نوشته که شما آن را می‌خوانید. همکاری موفق، بر مبنای شش اصل ساده است . برای من هم اول مثل شوک بود ولی به تدریج آموختم که هر یک از این اصول ارتباط بین داده‌ها و واقعیت‌ها را محکم‌تر می‌کند.

برای داشتن همکاری در سازمان اول باید: اهداف دشوار را به‌اشتراک بگذارید

کارکردن با یکدیگر برای هدفی مشترک، می‌تواند ائتلافی متنوع در حوزه مهارت‌های مورد نیاز برای موفقیت را جذب کند. به یاد بیاوردید که چگونه اکت آپ (سازمانی غیرانتفاعی برای مقابله با ایدز) و فعالان ایدز با شرکت جی.اس.کی و دیگر شرکت‌های داروسازی بزرگ همکاری کردند تا داروهای جدید برای درمان ایدز تایید شوند. به بیماران مبتلا به اچ.آی.وی گفته شد که یک تا دو سال فرصت زندگی دارند. شرکت‌های داروسازی داروهایی دارند که می‌توانند زندگی شما را نجات دهند ولی در صف‌های پنج تا ۱۰ ساله برای گرفتن مجوز هستند.

نتیجه این شد که این پروژه نتیجه داد و نهاد کنترل کننده غذا و داروی آمریکا را تشویق کردند تا قوانینش را تغییر دهد. سیلی از روش‌های جدید درمان سررسید. زندگی‌های بسیاری نجات یافت. این همکاری نتیجه داد چون بحث ارزش‌های مشترک مطرح نبود و به جای آن، هدفی مشترک وجود داشت: روش عمل‌گرایانه در مقابل محافظه کارانه.

بحث درباره ارزش‌های مشترک می‌تواند ما را از یکدیگر جدا کند. هیچ‌کس دوست ندارد درستی او مورد سوال قرار گیرد. بحث مبهم درباره مسئولیت‌پذیری و ثبات، می‌تواند منجر به پنهان ماندن مسایل اساسی شود. همکاری در بین بخش‌های مختلف به معنای همکاری با افرادی با ارزش‌های مختلف است.

هرکسی به شکلی در سازمان خود، زمان، استعداد و سرمایه‌های مختلفی را با خود می‌آورد. اهداف ژرف و سنگین کمک می‌کند که زمینه‌های مشترک را درهنگام بررسی داده‌ها و واقعیت‌ها پیدا کنیم.

برای داشتن همکاری در سازمان دوم باید : اندازه‌گیری کنید، برای بهبود کار نه به قصد ثابت کردنش

ملاک‌های سنجش و اندازه‌گیری که برای بهبود به‌کار می‌روند برای افراد ذینفع ساده و مفید است. نوآوری نیازمند آزمون و خطا، به معنای بازخورد و آموختن از خطاها است. حقایق، دوست ما هستند. با این حال، می‌بینیم که بسیاری از مواقع برای بررسی یک مطالعه پژوهشی، از شاخص یا تست استاندارد طلایی استفاده می‌شود. یعنی یک شاخص اصلی در نظرگرفته می‌شود تا بر اساس آن عملکرد سازمان‌ها سنجیده شود. اثبات شاخص موفقیت در هر سازمان یا پروژه‌ای هم جایگاه خودش را دارد. بیشتر سازمان‌های مردمی و نهادهای غیرانتفاعی با تغییرات خیلی کم، توانسته‌اند تاثیرات خوبی ایجاد کنند. نمونه‌اش سازمان‌های مردمی فعال در کمک به مردم در جریان بلایای طبیعی است که هم سریع نتیجه می‌گیرند و هم اعتماد حامیان خود را جلب می‌کنند.

یا برای مثال شبکه موسوم به سکونت برای بشریت را در نظر بگیرید. آن‌ها برای شاخص ساخت و ساز به جای متر مربع و مساحت ساخت، روی تعداد خانه‌های محل سکونت تمرکز کردند. نتیجه این شد که شاخص ساخت‌و‌ساز مسکن در آمریکا که خانه‌ها هم بزرگ‌تر هستند و هم مساحت بیشتری دارند، بتواند تبدیل به معیاری برای خانه‌سازی در بمبئی هند شود که هم اسکان کم است و هم درصد ساخت و ساز پایین‌‌تر است.

برای داشتن همکاری در سازمان سوم باید : مهم انتخاب تغییر است نه انتخاب مسئول تغییر

همکاری برای رسیدن به هدف خوب، باعث جلب مدیران می‌شود. بیشتر تیم‌های همکاری خوب و کارآمد، به لحاظ هدایت و مدیریت، غنی هستند. همکاری مدیران خوب بیش از این که مشابه هدایت گروه ارکستر سمفونیک باشد، شبیه یک گروه موسیقی جاز است. در یک گروه موسیقی جاز، رهبری گروه از قطعه‌ای به قطعه دیگر می‌تواند تغییر کند. رهبران بزرگی چون دوک الینگتون توانسته‌اند موسیقی‌دانان بزرگی را در گروه خود جمع کنند که بداهه‌نوازی‌های زیبا و اجراهای بهتری داشته باشند. ارکستر سمفونیک نیازمند یک رهبر، یک قطعه موسیقی و وفاداری اعضای گروه به رهبر و قطعه مورد نظر است. در موسیقی جاز که همراه با بداهه‌نوازی است، تشویق تماشاچیان بازخورد لحظه‌ای برای رهبران گروه ایجاد می‌کند و رهبران با توجه به این بازخورد‌ها که حکم داده‌هایی جدید را دارند، نقش بیشتری در هدایت لحظه‌ای گروه دارند.

برای داشتن همکاری در سازمان چهارم باید : به‌ ایده‌های موفق اعتبار بدهید، اما اعتبار انحصاری به باهوش‌ها ندهید

تجمع افراد باهوش باعث بهترین همکاریی‌هایی بوده که من دیده‌ام. همه افراد و گروه‌ها برای بهبود کمک می‌کنند. همه برای ایده بزرگ از اعتبار خود خرج می‌کنند چون ایده‌هایشان در دل ایده بزرگ جای دارد. داده‌ها می‌تواند درباره چیزهایی باشد که توسط افراد خوب انجام شده، و نه در مورد افراد زیرکی که کارهای خوب انجام داده‌اند. ویکی‌پدیا توسط صدها هزار داوطلبی نوشته شده که هر یک سهم ویژه خود را دارند و با کارشان کل پروژه‌ را از آن خود کرده و در آن سهیم شده‌اند. مثل همان ضرب‌المثل معروف که می‌گوید برای موفقیت خیلی صاحب پیدا می‌شود ولی این شکست است که هیچ‌کس حاضر نیست مسئولیت آن را به عهده گیرد.

برای داشتن همکاری در سازمان پنجم باید : به جای گسترش سازمان، ایده‌ها را گسترش دهید

زمان‌هایی هست که برای تاثیر بزرگ، یک سازمان باید در حد جهانی عمل کند. چیزی مثل ویکی‌پدیا. گاهی هم بهتر است در مقیاس سازمان‌های محلی عمل کنیم. مثلا انجمن وای.ام.سی.ای در آمریکا که سعی می‌کند به موسسات محلی کوچک برای برخی کاربردها مانند برندسازی یا سیستم خرید با حق امتیاز (فرانشیز) کمک کند تا صرفه‌جویی کرده و از زیان‌دهی جلوگیری کند. مدرسه کارآفرینی اجتماعی یک نمونه خوب دیگر است. ایده‌های این مدرسه در سراسر جهان پراکنده شده‌اند.

برای داشتن همکاری در سازمان ششم باید : رقابت را بپذیرید، سعی نکنید جلویش را بگیرید

رقبای بزرگ معمولا همکاران بزرگی هم هستند . هر دو بر نتیجه تمرکز دارند و تلاش می‌کنند تا بهبود یابند و تغییر را می‌پذیرند. هر دو برای شروع بهتر، داده‌ها را می‌یبنند و به‌خوبی داده‌ها را بررسی می‌کنند. موسسه گوداستارت حاصل همکاری بخش‌های اجتماعی و تجاری رقیب در استرالیا بود. ابتدا یک موسسه شکست خورده انتفاعی زنجیره‌ای که مرکزی برای نگه‌داری کودکان بود را خرید و آن را تبدیل به شبکه‌ای غیر‌انتفاعی از مراکز آموزشی برای کمک به کودکان محروم کرد. همکاری بدون داده‌های آماری عددی می‌تواند به شکل ناخوشایندی سیاسی باشد.

رقابت می‌تواند تبدیل به جنگ قدرت و قضاوت‌هایی یک جانبه و توام با خود برتربینی شود که اعتماد را از بین می‌برد. بهتر است هدفی ژرف و سنگین انتخاب کنیم که همه را حول آن جمع کنیم و به داده‌هایمان وفادار بمانیم.

من تمامی این چیزها را از راه سختش یاد گرفته‌ام و این‌طور نبوده که کسی به من این‌ها را بگوید و من هم آن‌ها را اجرا کنم. وقتی همه بر روی یک هدف توافق کردیم و با‌ آن رابطه خوبی برقرارکردیم شانس بیشتری به ما روی آورد.

 

21 فروردین 1395   |   1140 بازدید